خلاصه داستان: جاوید مسئولیت مت آمفتامین موجود در ماشینش را بر عهده می گیرد تا همسرش را از رفتن به زندان نجات دهد. پس از آزادی، افراد زیادی برای استفاده از او به نفع خود جلو می آیند.
خلاصه داستان: فیلم من پلیس نیستم، سعید سارق عتیقه است که توسط پلیس دستگیر شده و پس از سه سال آزاد می شود تا همدستانش شناسایی شوند. پلیس برای زیر نظر داشتن او از خانه برزو که روبروی محل اقامت سعید است استفاده می کند. خانواده برزو بسیار فضول و در عین حال ساده هستند که باعث دردسر پلیس می شود و موقعیت های کمدی زیادی را وجود می آورد و...
خلاصه داستان: رحمان با پولی که از مردم به بهانه تهیه مسکن به دست آورده میگریزد و در مسافرخانهای پناه میگیرد که توسط دو دوست «غلام» و «عبدالله» اداره میشود. طی حادثهای ظاهراً رحمان به قتل میرسد. مظنونین اصلی در این حادثه عبدالله و غلام هستند اما آن دو که گناهی مرتکب نشدهاند، ناچار میگریزند. ده سال بعد وقتی به شهر خود بازمیگردند در مییابند که رحمان در واقع بر اثر سکته قلبی درگذشته و قتلی در بین نبوده است. سرانجام بر اثر پیگیری هایشان پولهای ربوده شده که در جنگل پنهان شده به دست میآید.
خلاصه داستان: یک نویسنده منزوی که رمانهای جاسوسی درباره یک مامور مخفی و یک سندیکای جاسوسی جهانی مینویسد، متوجه میشود که طرح کتاب جدیدی که او مینویسد، شروع به بازتاب رویدادهای دنیای واقعی، در زمان واقعی میکند.
خلاصه داستان: سباستین 10 ساله با اکراه تعطیلات خود را در کوهستان با مادربزرگ و عمه اش می گذراند. کمک به آنها در مورد گوسفندان برای پسر شهری مانند او به سختی یک چشم انداز هیجان انگیز است - اما این بدون در نظر گرفتن برخورد او ...
خلاصه داستان: همسر هامون او را ترک می کند. او همچنین در تلاش است تا پایان نامه دکتری خود را به پایان برساند. او مجبور است زندگی خود را دوباره بررسی کند. هامون در یک سری فلاش بک و رویاها سعی می کند بفهمد چه اشتباهی کرده است.
خلاصه داستان: یک مرد میانسال و همسرش که در یک روستا زندگی می کنند و بچه هایشان اکنون ازدواج کرده اند، بچه ای غیر منتظره دارند. این موضوع آنها را در شرمساری و شایعات مردم روستا قرار داد و تصمیم گرفتند آن را به عنوان یک راز مخفی نگه دارند.
خلاصه داستان: در حالی که هشدار آنها در مورد بازگشت لرد ولدمورت مورد تمسخر قرار می گیرد، هری و دامبلدور مورد هدف مقامات جادوگر قرار می گیرند زیرا یک بوروکرات مستبد به آرامی قدرت را در هاگوارتز به دست می گیرد.
خلاصه داستان: هری پاتر، رون و هرمیون برای سومین سال تحصیل خود به مدرسه جادوگری و جادوگری هاگوارتز بازمیگردند، جایی که آنها به رمز و راز پیرامون زندانی فراری میپردازند که تهدیدی خطرناک برای جادوگر جوان است.