خلاصه داستان: جاوید مسئولیت مت آمفتامین موجود در ماشینش را بر عهده می گیرد تا همسرش را از رفتن به زندان نجات دهد. پس از آزادی، افراد زیادی برای استفاده از او به نفع خود جلو می آیند.
خلاصه داستان: فیلم من پلیس نیستم، سعید سارق عتیقه است که توسط پلیس دستگیر شده و پس از سه سال آزاد می شود تا همدستانش شناسایی شوند. پلیس برای زیر نظر داشتن او از خانه برزو که روبروی محل اقامت سعید است استفاده می کند. خانواده برزو بسیار فضول و در عین حال ساده هستند که باعث دردسر پلیس می شود و موقعیت های کمدی زیادی را وجود می آورد و...
خلاصه داستان: رحمان با پولی که از مردم به بهانه تهیه مسکن به دست آورده میگریزد و در مسافرخانهای پناه میگیرد که توسط دو دوست «غلام» و «عبدالله» اداره میشود. طی حادثهای ظاهراً رحمان به قتل میرسد. مظنونین اصلی در این حادثه عبدالله و غلام هستند اما آن دو که گناهی مرتکب نشدهاند، ناچار میگریزند. ده سال بعد وقتی به شهر خود بازمیگردند در مییابند که رحمان در واقع بر اثر سکته قلبی درگذشته و قتلی در بین نبوده است. سرانجام بر اثر پیگیری هایشان پولهای ربوده شده که در جنگل پنهان شده به دست میآید.
خلاصه داستان: همسر هامون او را ترک می کند. او همچنین در تلاش است تا پایان نامه دکتری خود را به پایان برساند. او مجبور است زندگی خود را دوباره بررسی کند. هامون در یک سری فلاش بک و رویاها سعی می کند بفهمد چه اشتباهی کرده است.
خلاصه داستان: یک مرد میانسال و همسرش که در یک روستا زندگی می کنند و بچه هایشان اکنون ازدواج کرده اند، بچه ای غیر منتظره دارند. این موضوع آنها را در شرمساری و شایعات مردم روستا قرار داد و تصمیم گرفتند آن را به عنوان یک راز مخفی نگه دارند.
خلاصه داستان: جوانی پس از آنکه از زندان آزاد میشود، سعی میکند تا شغل سابق خود را در شرکت به دست آورد اما در مراجعه، متوجه میشود که مدیر شرکت فوت کرده و دخترش ریاست شرکت را عهدهدار شده است و او در اولین برخورد با مدیر جدید دچار اختلاف میشود...
خلاصه داستان: در این کمدی طنز، که رفتار ظالمانه با خبرنگاران در ایران را مورد تمسخر قرار می دهد، احسان یک روزنامه نگار بی نهایت بدبخت است که با طلاق درهم و برهم دست و پنجه نرم می کند. بنابراین حتی زمانی که او موفق شد مقاله ای در مورد...