خلاصه داستان: در فیلم کاموی طلایی در اوایل قرن بیستم در مرز هوکایدو، یک کهنه سرباز جنگ به نام سایچی سوگیموتو به همراه دختری به نام آسیرپا از قبیله آینو، با گروهی از قانونشکنان به رقابت میپردازند، تا گنجی دزدیده شده را که زمانی متعلق به قبیله آینو بوده، پیدا کنند. آنها به زودی متوجه میشوند مردی به نام نوپرا که همه افراد قبیله آینو را قتلعام کرده بود تا گنج را به دست آورد، پیش از دستگیری، طلاها را در مکانی امن در هوکایدو پنهان کرده است. او محل طلای پنهان شده را روی بدن 24 زندانی مختلف خالکوبی کرده و هر زندانی بخشی از نقشه را که برای کشف گنج لازم است، در دست دارد اما…