خلاصه داستان: یک زن و شوهر شروع به تجربه اتفاقات وحشتناک ماوراء طبیعی میکنند؛ مدت کوتاهی پس از اینکه خانه آنها توسط فرقه های شیطان مورد تهاجم قرار میگیرد...
خلاصه داستان: در حالی که از دختر اد و لورین وارن نگهداری میکنند، یک نوجوان و دوستش ناخودآگاه روح شیطانی را که در یک عروسک به دام افتاده بیدار میکنند.
خلاصه داستان: کمال قبول نمیکند زنی که دوست دارد با برادرش ازدواج کند و زنجیره ای از اتفاقات را آغاز میکند که پایان یک روستا را به همراه خواهد داشت. 25 سال بعد، طلسم نفرین شده دوباره ظاهر میشود و شر دوباره ظهور میکند و نجات موعود را میطلبد.
خلاصه داستان: یک دختر در خانه خانوادهاش توسط یک روح شیطانی تسخیر شده است؛ چندین اتفاق بد در اطراف خانه او و اعضای خانوادهاش رخ میدهد؛ یک شخصیت قدیمی بر میخیزد و سعی میکند خانواده را از سرنوشت محکوم به فنا نجات دهد.
خلاصه داستان: هیل با ظاهر متفاوت و رفتار عجیبش جلب توجه میکرد؛ او با مادرش و مادربزرگ افسردهاش در خانهای تاریخی و ترسناک در نوشهیر زندگی میکند. پدر هیل ناپدید شده است...
خلاصه داستان: خانواده ییلماز به دلیل مشکلات مالی به خانه مادربزرگشان سعادت نقل مکان میکنند. خانه قدیمی سعادت، محل سکونت موجوداتی از بعد دیگری است، و این موجودات جز سعادت کسی را در خانه نمیخواهند.
خلاصه داستان: ادنان و هیکران با خوشحالی ازدواج کردند، اما وقتی پسرشان در نتیجه یک تصادف مرموز میمیرد، ادنان از همسرش دور میشود. هیکران شروع به بررسی گذشته خود میکند تا ببیند چگونه میتواند به مرگ پسرش مرتبط شود.
خلاصه داستان: اوزنور از کودکی پسر عمویش کودرت را دوست دارد، اما کودرت با نیسا ازدواج میکند. اوزنور حسود از جادوی سیاه برای به دست آوردن کودرت استفاده میکند و این طلسم نیروهای شیطانی را آزاد میکند.
خلاصه داستان: تعدادی از دانشآموزان به منظور شرکت در مسابقه بادبادکبازی در انقلاب زمستانی به منطقه خزر سفر کردهاند. در کنار اردوگاه آنها یک کلبه کوچک است که توسط سه آشپز که در یک رستوران نزدیک کار می کنند، اشغال شده است.