خلاصه داستان: هیل با ظاهر متفاوت و رفتار عجیبش جلب توجه میکرد؛ او با مادرش و مادربزرگ افسردهاش در خانهای تاریخی و ترسناک در نوشهیر زندگی میکند. پدر هیل ناپدید شده است...
خلاصه داستان: حماسه ای که به شرح ظهور و سقوط شطرنجی امپراتور فرانسه ناپلئون بناپارت و سفر بی امان او به قدرت از طریق منشور رابطه اعتیاد آور و بی ثبات او با همسرش ژوزفین می پردازد.
خلاصه داستان: خانواده ییلماز به دلیل مشکلات مالی به خانه مادربزرگشان سعادت نقل مکان میکنند. خانه قدیمی سعادت، محل سکونت موجوداتی از بعد دیگری است، و این موجودات جز سعادت کسی را در خانه نمیخواهند.
خلاصه داستان: ادنان و هیکران با خوشحالی ازدواج کردند، اما وقتی پسرشان در نتیجه یک تصادف مرموز میمیرد، ادنان از همسرش دور میشود. هیکران شروع به بررسی گذشته خود میکند تا ببیند چگونه میتواند به مرگ پسرش مرتبط شود.
خلاصه داستان: اوزنور از کودکی پسر عمویش کودرت را دوست دارد، اما کودرت با نیسا ازدواج میکند. اوزنور حسود از جادوی سیاه برای به دست آوردن کودرت استفاده میکند و این طلسم نیروهای شیطانی را آزاد میکند.
خلاصه داستان: آیزک که سال ها پیشخدمت کشتی ها بوده است، به دلیل بیماری همه گیر بیکار میشود و در نهایت در شیفت شب در هتلی شغل پیدا میکند؛ با این حال، چه کسی میداند که در شب اول آیزک چه اتفاقی میافتد؟
خلاصه داستان: در ارتفاعات آند پرو، شهر باستانی ماچو پیچو قرار دارد، شهر گمشده ای از درها و گذرگاه هایی که به روح گذشته اش اشاره می کند. افراد مرموز که آن را ساختند چه کسانی بودند و چرا؟