خلاصه داستان: مایک در یک رستوران شبانه روزی نگهبان شیفت شب است. او متوجه میشود عروسک های بزرگ آنجا ربات نیستند و بلکه زندهاند، و هر شخصی را که شب آنجاست به قتل میرسانند.
خلاصه داستان: آنجلا و دوستش کاترین در جنگل ناپدید شده و سه روز بعد بدون هیچ خاطرهای از اتفاقاتی که برایشان افتاده، بازمیگردند، و زنجیرهای از وقایع اسرارآمیز رخ میدهد.
خلاصه داستان: یک زوج ثروتمند که ارزش زیادی برای بخشش و نیکوکاری قائل هستند، با بازگشت یک دوست از سفری زیارتی دعوتی را میپذیرند که زندگی آنها را برای همیشه تغییر میدهد.
خلاصه داستان: یک هنرمند جوان در جنگلی وسیع در غرب ایرلند گیر میکند، جایی که پس از یافتن سرپناه، در کنار سه غریبه گیر میافتد که هر شب توسط موجودات مرموز تحت تعقیب قرار میگیرند.